قدم های علی جون
علی جووونم دیشب به همراه مامان وباباش رفت نمایشگاه صنایع دستی استانها
قربون قدمهاش بشم که خودش تو نمایشگاه اینور اونور میرفت وکیف میکرد .
فداش بشم الهی چه خنده هایی میکرد.
بعد از بازدید از نمایشگاه رفتیم خونه ی عمو ابراهیمش و اونجا علی جون با مریم کوچولو باهم بازی کردن.
ماهم خاطره تعریف کردیم وخندیدیم.
به همه مون خیلی خوش گذشت.
علی سلطان مامان الان خوابه
قربوووووووووووون هر بار نفس کشیدنش بشم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی