شاهزاده علی شاهزاده علی ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

ali khorshide zendegiyeman

تولد سه سالگيت مبارك عشقم

  سلام عشق هميشگيم فداي نفس كشيدنت بشم عزيز مامان تولدت مبارك نفسي ديشب تولدتو جشن گرفتيم و هديه هاي خوشگلي هم نصيبت شد ؛ مامان بميره برات الهي دوماديتو ببينم 🙏🙏🙏🙏 خدايا فرزند عزيزتر از جونم رو برامون حفظ كن و بهش طول عمر با عزت بده خدايا به اين عشق جاودانه ي من سلامتي و سربلندي و عزت و آبرو و شادي و سخاوتمندي و نام نيك بده الهي آمين تولدت تا أبد مبارك پسرمون عشقمون اميدمون شيرينمون ثمره ي عشقمون دوست داريم ماماني جونم فدات    
18 آذر 1394

دوچرخه سواري

  سلام به عشششششششششششق مامان كسي كه هرلحظه دلتنگشم عزيزم منو وتو وبابايي وخاله اينا ديشب رفتيم كناردريا و حسابي بهمون خوش گذشت شب ايام امتحاناهم دير بوديم و تو هرشب پيش دايي مجتبي بودي پنج شنبه اومديم بوشهر وشب جمعه با دخترخاله و بچه ها رفتيم گلوگل يعني شهربازي و كللللللللي بهمون خوش گذشت مامان هم سرسربازي كرد و رفت دوچرخه سواري اين روزا كلمه هاي جديدي ياد گرفتي وانقد ناز اونارو تلفظ ميكني كه نگو  الانم مشغول بازي هستي و داري شعر ميخوني تاب تاب عبابا يعني عباسي فدايييييييي داري نفس  
14 دی 1393

تولد مامان و بابا

نفسم 9 آذر تولد مامان و بابا بود . 8آذر دایی احمد  و عمو مجید اومدن خونمون.وتو شب قبل از بیمارستان مرخص شده بودی . من و بابایی رفتیم خرید بابایی واسه تولدم النگو خرید که خیلی خوشگلن  ازش ممنونم منم یه پیرهن خوشگل که البته یه کادوی دیگه هم هست که هنوز وقت نکردم بخرمش بابایی از طرف تو هم یه چکمه بهم داد که خیلی خوشگله قربونت بشم مرسی پسرم بعدم رفتیم واسه تو لباسای خوشگل خریدیم و بعد مغرب رفتیم دیر خونه ی دایی. خاله ایناهم اومدن و تو کلی واسه فوت کردن شمعا ذوق کردی و میگفتی دوباره روشن کنید جیگری دیگه بابایی بازم منو مثل همیشه سورپرایز کرد و یه هدیه بهم داد گوشی iphon 6 خیلی غافلگیر شدم مرسی همسر عزیزم بعدشم تو بابایی رفتین خونه...
13 آذر 1393

گل پسر شیر مرد مامان

سلام به ستاره ی زندگیمون شاهزاده ی مهربونم عشق منی و الانم خوابی .. عزیز دلم اوایل آذر بابایی رفت دیر و منو تو بوشهر موندیم  وتو شیرمرد کوچولوی خونه شدی تا بابا برگرده شب هم تو بغل مامان خوابیدی که مامان از هیچی نترسه انقد که تو عزیزی فردای اون روز که بابایی برگشت کلی هدیه برای شیرمردش اورده بود که از همه جالبتر یه x6 کنترلی باحال بود که با دیدنش کلی ذوق کردی نفسم. دو سه روزی هم رفتیم دیر که موقع برگشتنمون دایی عباس و زن دایی و بابابزرگ رو هم تا جایی رسوندیم و تو راه خیلی خندیدیم.دقیقا صبح روز بعد وقتی از خواب بیدار شدی بالا اوردی و چون تکرار شد تو رو بردیم دکتر و یه آمپول زدی خیلی عزیز بودی همین که پرستار خواست بره بیرون و از ...
13 آذر 1393

بلاخره برگشتیم ...

سلام بهترین پسر دنیا ... عشق بی نظیرم ... سپاس خدای بزرگ که تو نازنین پسر رو به ما هدیه داد. معذرت میخام نیومدم برات از خاطراتت بنویسم. بیشتر روزا نرکوه بودیم بعضی روزا هم میرفتیم دیر چندبار هم اومدیم بوشهر. 16 مهر روز جهانی کودک بود منو و تو با دایی مجتبی از نرکوه اومدیم دیر و به اتفاق رایان جون و ماهان جون رفتیم کنار دریا جشن بادبادک ها خیلی بهمون خوش گذشت بماند که هر کاری کردیم بادبادکامون نرفت هوا توهم این مدت تو نرکوه عالمی داشتی شبهای محرم هم میرفتیم روضه تو روستای همجوار.البته خیییییلی شیطونی میکردی و من همش باید دنبالت میدویدم. یا واسه دایی گریه میکردی و بابایی مجبور میشد زنگ بزنه به دایی که بیاد پیشت .دیگه نمیتونس...
1 آذر 1393

علی و بع بعی

سلام به عشق مامان.همدم و مونسم عزیزم منو تو و بابایی امروز رفتیم با موتور دور زدیم و نزدیک خونه ی نرکوه یه بع بعی کوچولوی ناز پیدا کردیم وتو کلی باهاش بازی کردی و دنبالش دویدی.ما فعلا نرکوه هستیم.
26 شهريور 1393

میلاد امام رضا مبارک

سلام عزیز دلم عیدت مببببببببببببببببببببببباااااااااااااااااااااااااااااااررررررررررررررررررررررررررررکککککککککککککککککک میلاد با سعادت امام هشتم رابه همه تبریک میگم. ما الان نرکوه هستیم و پسر گلم هم خوابه. دیروز اومدیم نرکوه ماشینت  و  خرسی هم اوردیم برات اینجا. فقط اومدم تولد امام رضا رو بهت تبریک بگم عشقم.
16 شهريور 1393